English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (8351 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
smoke bomb discharger U تخلیهبمبدوددار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
battery discharger U باتری خالی کن
discharger for battery U باتری خالی کن
rotary discharger U تخلیه گر گردان
discharger of a capacitor U تخلیه خازن
smoke out U بیرون راندن
smoke out <idiom> U درمورد چیزی به حقیقت رسیدن
smoke out <idiom> U درمه غلیظ گیر کردن
smoke U دود کردن دود کشیدن دود دادن
smoke U دود
smoke U مه غلیظ
smoke U استعمال دود استعمال دخانیات
smoke U دودکردن دود دادن
smoke U سیگارکشیدن
smoke U دودی رنگ
to smoke opium U وافور کشیدن
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
smoke screen U موجب تاریکی وابهام
to end in smoke U دودشده
to end in smoke U هیچ شده
to smoke opium U تریاک کشیدن
smoke screen U پرده دود
from smoke into smother U ازچاه بچاله
smoke stack U دودکش
smoke test U بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
tactical smoke U دود استتاری
tactical smoke U دود مصنوعی
the smoke culs U درد بصورت مارپیچی بالا می رود
chain-smoke U پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke U سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
the smoke goes up the chimney U دودوازدودکش بالامی رود
smoke dried U خشکانده بابود
smoke tree U بوته سماق
smoke proof U غیر قابل نفوذ دود
to smoke a pipe U پیپ یا چپق کشیدن
I dont smoke at all. U اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
smoke baffle U خروجدود
smoke agent U عامل شیمیایی دودانگیز
smoke agent U ماده دودانگیز
smoke blanket U پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی
smoke candle U جعبه دودزا در گلوله دودانگیز
smoke candle U جعبه حاوی عامل دودانگیز
smoke consumer U اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
smoke consumption U دودگیری
smoke mask U ماسک ضد دود
smoke dried U دودی
phase of smoke U مراحل تولید پرده دود یاتشکیل ان
smoke jack U سیخ گردان
smoke proof U ضد دود
go up in smoke/flames <idiom> U
There is no smoke without fire . <proverb> U هی دودى بدون آتش نیست .
to give off smoke U [از خود] دود بیرون دادن
smoke round U گلوله دودانگیز
smoke projectile U گلوله دودانگیز
smoke pot U جعبه دودانگیز
smoke point U نقطه دود
smoke curtain U پرده دود برای استتار از دیدزمینی
to smoke oneself sick U از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
The smoke rose straight up. U دود راست رفت بالا
bomb U بمب
bomb U زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb U شکست فاحش
bomb U شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
bomb U بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb U غیر رسمی از بین رفتن
bomb U تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb U خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb U بن بست
bomb U مخزن
bomb out U شروع شیرجه از هواپیما
A-bomb U بمب اتمی
A-bomb U با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb U بمباران اتمی کردن
H-bomb U بمب هیدروژنی
bomb U نارنجک
bomb U بمباران کردن
wooden bomb U بمب سالم و بادوام
letter-bomb U بمب نامهای
neutron bomb U بمب نوترونی
plastic bomb U بمب پلاستیکی
plastic bomb U بمب خمیری
time bomb U بمب ساعتی
bomb disposal U تخریب بمب
bomb factory U مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare U اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
car bomb U بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
parcel bomb U بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
roadside bomb U بمب دست ساز
petrol bomb U نوعیبمببنزینی
bomb disposal U از کار انداختن بمب
cluster bomb U کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb U یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb U تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb U کلاستر
atom bomb U بمب اتمی
hydrogen bomb U بمب هیدروژنی
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
an incendiary bomb U بمب اتش زا یا اتش انگیز
cluster bomb U قالب
cluster bomb U لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb U خوشه
cluster bomb U دسته
cluster bomb U گروه
cluster bomb U سنبله دسته کردن
cluster bomb U جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb U اویز چند شاخه
cluster bomb U خوشه مین خوشهای
cluster bomb U مین خوشهای
bomb cemetery U محل تخریب بمبهای عمل نکرده
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
fission bomb U بمب اتمی
fission bomb U بمب هستهای
fission bomb U بمب شکافت
fusion bomb U بمب فوزیونی
fusion bomb U بمب ذوب کننده
gas bomb U بمب گازی
glide bomb U بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
hung bomb U بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
incendiary bomb U بمب اتش زا
leaflet bomb U بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
para bomb U بمب چتردار
para bomb U بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
fire bomb U بمب اتش افروزبنزینی
fire bomb U بمب اتش زا
depth bomb U بمب عمل کننده در زیر اب
depth bomb U بمب زیرابی
bomb proof U ضد بمب
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb reconnaissance U شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb alarm system U سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb damage assessment U تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb release line U خط رهایی بمب
bomb release line U خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release point U نقطه رهایی بمب
bomb sighting system U سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
To burst ( exploded) a bomb. U بمب ترکاندن
bomb impact plot U بردن محل اصابت بمب روی نقشه
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
holy cow ! [holy smoke !] <idiom> U اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
Recent search history Forum search
1من خودم قلیان دارم میتوانم در حیات استفاده کنم
1کشیدن موادمخدر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com